سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























جوان امروزی

........که مرا می خواند

به کدامین سو....کدامین نوا...

صدای کیست که مرا می خواند 

من اینجا در کتم عدم ..عالم نیستی ......تاریکم

صدای آرام و دلنشینی مرا میخواند.. به اوج میروم

به طرف آن صدا..چگونه هست حال زارم.....آری اینست

رها ... رها....رها.. من .....رها از بند جسم وجان من

پرهایم را بستم و بر سجده افتادم و اینگونه بود که دانستم  صدا صدای خدا بود....

 

دل من آرام گیر:

قلبی درون سینه ....نیمی ز شوق ....نیمی ز اندوه ..... انبوه

چشم بسته و نابینا دنبار یار میگردم.

و چه بسیار پرده میان من و یار

جان من برخیز پرده ها را کنار زن

جان من برخیز و چشم تن ببند و چشم جان باز کن تا .....بینا شوی

غالب شو بر اهریمن وجودت ....رها شو از منیت

              «     دریاب عشق را که می توانی 

 


نوشته شده در شنبه 88/10/26ساعت 11:7 صبح توسط گل نفیس نظرات ( ) |


Design By : Pichak