• وبلاگ : جوان امروزي
  • يادداشت : واي بر دل من
  • نظرات : 2 خصوصي ، 14 عمومي
  • پارسي يار : 0 علاقه ، 1 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    دريا هر لحظه طوفاني تر ميگردد و وقتي به ساحل ميرسد انگار عصبانيتش را بر سر آن تلافي ميکند ..
    از دور ايستاده ام به تماشا ، زيباست !!..ترسي نميگذارد بر شن هاي روان ساحل قدم بگذارم ..ترسي زيبا
    چون دل نکندن از صدف هاي به خواب رفته ي رويا !...
    آسمان آفتابي بر روح سوخته ي من رجز مي خواند ..من چه کنم که زيباي هاي تو را به اين زشتي تفسير ميکنم؟
    خنکهاي نسيم بر صورتم ميخورد و باران کم کم اشکهاي چهره ام را محو ميکند ! صداي دريا آرامش مي آورد
    دوست دارم تا ابد در ساحل دفن گردم !!!..با خود ميگويم ببين سارا ..!..حتي اينجا نيز شن هاي روان بر من حسادت ميکنند که عمريست درآرزوي وصال دريا هستند ..تو را جايي نيست ...
    پاسخ

    سارا برا مهمي بخداخيلي دوست دارم هر وقت هر جا كه تو بخواي من كنارتم پس تهاييهاتو بذار كنار دردت به جونم هميشه كنارتم تاابدتاهروقت كه تو بخواي......