سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























جوان امروزی

سخن آخر.....

حرفای دلم راشنیدی

بغض گلویم باکلمات هجی نمی شود....

اینبار....

اینبارسخن آخرباتو می گویم

زیر باران احساس بودیم

عاشق شدیم وعاشقی کردیم

هوس رفتن....

هوس رفتن به سرداری..

اینبار کوله بار رفتنت رامحیا کرده ام

برو...

برو به سوی خودرها شده ات...

برودلم دیگرجلوداررفتنت نیست

برو...

برو که مرا طاقت باتوبودن دیگر نیست


نوشته شده در یکشنبه 91/2/17ساعت 4:30 عصر توسط گل نفیس نظرات ( ) |


Design By : Pichak