جوان امروزی
عشق آغاز شد عشق آغاز شد و پنجره ها باز شـدند اختران از نفس سرد شب آغاز شدند کلماتی که در اعماق زمین پنـهان بود زیـــر بـاران بهـــاری همه ابراز شـدند عشق آهنگ پدید آمدنی دیگر داشت صبـحدم حنجره ها غرق در آواز شدند آسمان چتر محبت بر سر خاک کشید یـک افـق چلچله آمـاده پــرواز شـدند عشق واقعی دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش همیشه ازدرد چشم خود می نالید سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود0 همه نعجب کردند مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم
امید به روایت افسانهها روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد.او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود.ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد. میشوند، فقط با این وسیله میتوانم در قلب انسانها رخنه کنم و کاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم کسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، میتوانم با او هر آنچه میخواهم بکنم.من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به کار بردهام. به همین دلیل این قدر کهنه است
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آن را از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود.
همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.
کسی از او پرسید: این وسیله چیست؟
شیطان پاسخ داد: این نومیدی و افسردگیست
آن مرد با حیرت گفت: چرا این قدر گران است؟
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: چون این مؤثرترین وسیلة من است. هرگاه سایر ابزارم بیاثر
Design By : Pichak |