جوان امروزی
نگاهم کن.. نگاه کن شبهایه مهتابیه بی من را... نگاه کن رویاهایی خاک شده ام را... چه غمناک می گذرند شبهایه بی تو این روزها آسمان هم صدایه ... بغض هایم شده... روزها می بارد وشبهامهتابی چقدرزیبا می سرودیم باهم بودن را... ره به جنون می برم... کلامم فقط بویه انتظار می دهد شاید.... شاید دیر باز گردی اما... اماخوب می دانی .. عشقم راتاابد درسینه ات جای داری... حرفایه دلم چشمان بهت زده ام... رویاهایی زیبایی که باهم ودر کنار هم نقش زندگی زدیم.... آه از لحظه دیدار .. از بغض جدایی.... از بی مهری... نبودنت کابوسی بس هراس انگیز تر از ترک نکردن دستانت.... چهره آشفته ام وچشمان اشکناکم... اینها خاطره نیستند .... اینها بهانه نیستند.... بارها گفته ام .. گوش کن .... عشق پاکترین وزیباترین لطف خداست عشق رافراموشی جایز نیست.... حرفایه دلم اشک.... سرخیه چشمانم به زیباییه قطرات اشکم می بالند می بالند که هر لحظه دلتنگی ام .. خنده را به سخره گرفتند آنها نمی دانند نمی دانند وگریه هایم رابه هیچ پندارند دلتنگیه لحظاتم را... به هیچ کلامی تفسیر نیست.. آنها نمی بینند ... آتشی که در وجودم نشست و ذره ذره وجودم به فنا می کشد می روم... می روم به دور از حرفها تاابد... تاابد با عشقت به تنهایی سر کنم... آه دیوانه شدم بی سروسامانه شدم.... خلق به سخره ام گرفت ساقیه میخانه شدم.. مست شدم... مست وپری.. جام می ام نیست... کجاست؟ عشقه دلم کیست... کجاست؟ ره به کجا... سوی کجا.. دل به کجا می بردم..... حرفایه دلم ساز تنهاییم را اینبار در غربت و بی مهری می نوازم... گذر لحظات رنگ پیری بر چهر ه ام نقش می زند عشق وهجران ... که در جوانی رخسارم را به فنا می برند... گویند عشق گذراست!!! ماهها .... وماههاست که در روح وتنم جای گرفته وجودم ...خاطرات ...وکلماته باهم بودن ...... تنها مونس ورویایم شده...... حرفای دلم
Design By : Pichak |