سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























جوان امروزی

بی هیچ مرهمی

 

نه صدایی

 

نه همدمی

 

به خلوت لحظه های بی کسی ام

 

به روزگار تیر و تار نقش کشیده رویاهایم

 

بیا و شراب جام تهی شده ام بنگر

 

بیا و بنگر که لبهایم خالی از گل خنده

 

چشمهایم پر ز انتظار بی ثمر

 

و اشک های خشک شده بر گونه هایم

 

چه زیبا سخن از نداشته هایم تلخ می شوند

 

تنهایی بس غریب است

 

غریب و سرد سرمه بر چشمان منتظر

 

و آهی بر دل رها شده ام

 

بگذر...بگذر ای روزگار تنهایی ام

 حرفای دلم

 

  


نوشته شده در شنبه 92/1/17ساعت 2:14 عصر توسط گل نفیس نظرات ( ) |


Design By : Pichak